نتایج جستجو برای عبارت :

محترمانه !

مطمئنم خواندن این مطالب براتون خیلی مفید خواهد بود. مفید و کاربردی !
شاید خواستن و دوست داشتن ای که الان در ذهن من است با آنچه در ذهن شماست بسیار متفاوت باشد.
امشب به این نتیجه رسیدم که خواستن هر چیزی راه متفاوتی داره و همیشه از یک راه نباید وارد شد
مثلا وقتی تشنه ای و بخوای کسی این نیاز ات رو برطرف کنه، باید به طرف مقابل ات بگی تشنه ام و نیاز به آب دارم
اما وقتی احساس می کنی که نیاز داری دوست ات با تو محترمانه برخورد کنه، این که بهش بهش با من محت
 
همین چند روز پیش رسیدم  به شبی که برای اولین بار صدایش را شنیدم .. همان شب های تاریک و غمگین .. آن شب هایی که تنهایی ام را در آغوش کشیده بودم و برای تمام نامرادی ها و عجایب روزگار، دلم را تسکین و امید می دادم .
همین چند روز پیش رسیدم  به آن شبی که ترکیب صدای زیبا و مهربانش با جملات مودبانه و محترمانه اش مرا جادو کرد. چنان جادویی که آرزو کردم با دیدنش عاشقش شوم و عاشقم شود..
همین چند روز پیش خیره شدم توی چشم های محبوبم و گفتم "یکسال از آن شب سحرآ
خانوم زد رو شونه م گفت اگر داد زدم باعث ناراحتیت شدم ببخشید. گفتم نه من از دست شما اصلا ناراحت نشدم. چیز مهمی نبود.خوب چرا نمیپذیرم آسیب پذیریم رو و چرا واضح نمیگم بله ناراحت شدم و بده که شما روی رفتارت تسلط نداری و مکرر رفتار غیر محترمانه داری. چرا دروغ گفتم؟!
نگفتم بهتون؟
دیشب از دو نفر یه جورایی خواستگاری کردم. خیلیم اصولی و محترمانه.
خب
جوابشون منفی بود :)
جالبه هردوشون به این موضوع اشاره کردن که آرزوی خوشبختی و همسر ایده آل میکنن برام!  یعنی خیلی ریز به این نکته هه اشاره کردن که خودشون نمیتونستن اون آدمه باشن که قراره منو خوشبخت کنه :)
راجع به خواستگاری زن از مرد سوالی داشتین ادمین مجرب سایت راهنماییتون میکنه :))
بچه ها
شما به ادمی که
باشخصیت ماننده
جنده باز نیست
باسواده
درسته مغرور و خودخواه و خودبرتربینه و گاهی بی رحم ولی بلاخره ادم باکیفیتیه
 
چطوری میتونین محترمانه بگین که عزیزم
اون کسی که با وزنه گذاشتی توی پروفایلت و لباس ورزشی هم تنت کردی 
خیلی زشته
خیلی immature هست
خیلی صورتت پف داره
چشمات خیلی زشته توش
 
انگار جنده بازی
هیزی
شبیه ادمای کوته فکر و کودن شدی
 
و حال ادم به هم میخوره ازین عکس؟
 
لطفا برش دار؟!
به آپاندیس فشار بدی وارد میشود.اون معمولا به عنوان بخشی از بدن تلقی میشود که عملکردش را میلیون ها سال پیش از دست داده است.تنها کاری که میتواند انجام‌ دهد این است که گاه وبیگاه آلوده شود و آپاندیسیت(تورم آپاندیس) را ایجاد کند. با این حال اخیراً کشف شده است که آپاندیس برای باکتری هایی که به عملکرد دستگاه گوارش شما کمک می کنند بسیار مفید است.آنها ازش استفاده میکنند تا از فشار فعالیت دیوانه وار روده بکاهد ، جایی برای پرورش و کمک به نگهداری باکتر
امروز جزء معدود وقتایی بود که حرفمو محترمانه و رک گفتم..
از دیروز مونده بودم چطوری بگم..
الان نوشتم پیام رو  و فرستادم..
بعد هی نگاه میکنم ببینم پیامو خونده ..واکنشش چیه 
و واقعا نگرانم ناراحت بشه،
خسته شدم از بس بخاطر اینکه بقیه ناراحت نشن از خودم زدم..
درباره این موضوعم کاملا حق طبیعیه منه اون چیزی که میخوام رو انتخاب کنم و نمونم تو رو دروایسی...
‍♀️‍♀️‍♀️‍♀️‍♀️
ولی فکر کنم باید منتظر تغییر رفتار باشم..
محله ما یک رفتگر دارد، صبح که با ماشین از درب خانه خارج می شوم سلامی گرم می کند و من هم از ماشین پیاده می شوم و دستی محترمانه به او می دهم، حال و احوال را می پرسد و مشغول کارش می شود.
همسایه طبقه زیرین ما نیز دکتر جراح است، گاهی اوقات که درون آسانسور می بینمش سلامی می کنم و او فقط سرش را تکان می دهد و درب آسانسور باز نشده برای بیرون رفتن خیز می کند.
به شخصه اگر روزی برای زنده ماندن نیازمند این دکتر شوم، جارو زدن سنگ قبرم به دست آن رفتگر، بشدت لذت ب
        
✍️ تمام کردن یک رابطه احساسی برای هر فردی سخت و طاقت فرساست، اما افرادی که مهارت پایان دادن به رابطه را دارند، اقداماتی انجام می دهند که عبور از این بحران را برای خود و شریکشان آسان تر می سازد: 
1️⃣ این فرد یک دفعه ناپدید نمی شود.
 شاید شما هم رابطه ای را تجربه کرده باشید که در آن طرف مقابل یک باره غیب شده است. شما روز قبل با هم بوده و اوقات خوشی را گذرانده اید، اما او از دیشب نه جواب تلفنتان را می دهد، نه پیام هایتان را می خواند.
✨ اگر ب
متن قشنگ برای تولد
در این مطلب از سایت جسارت مجموعه کامل متن قشنگ برای تولد را برای شما عزیزان تهیه نموده ام. امیدواریم که مورد توجه شما سروران گرامی قرار گیرد.
متن قشنگ برای تولد
ﺩﺭ ﺫﻫﻦ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﻣﻦ
ﻣﺮﺩ ﻌﻨ ﻮﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﺮﺍﺯ ﺣﺎ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ بودن
و در کنار این ابهت مردانه لوس شدن های کودکانه ی من
در ذهن زنانه ی من مرد یعنی تو
بهترین مرد دنیا تولدت مبارک
متن قشنگ برای تولد یک سالگی
امشب ساقه تنهایی را وزش باد تکان خواهد داد!
و تو به دنیا خواهی
از صبح نزدیک چهل پنجاه بار بماند امیرعباس گلاب رو پلی کردم و مشغول کارام شدم
همین چند لحظه پیش ز. م زنگ زد و بهش گفتم نه و بهونه آوردم
تلفونو با یه خداحافظی محترمانه و سلام برسونید قطع کردمو زار زدم
زااااررر زدم
من جدا روانم بهم ریخته 
یه سیکل معیوبه 
هم دلم تنگه هم مثل سگ پاچه میگیرم هم مثل گراز تنهام و تنها داراییمه و میدونم تنهاتر میکنم خودمو منه روانی و هم مثل خرچنگ میدونم تنها کسمه
چه مرگته خودمه احمق
کاش خبر مرگمو واسم بیارن با این اخلاق
 سلام به هرکی حرفام رو خوند:) یک کوچولو دیر امدم ...
یسری ادما هستن واقعا نیاز به روان درمانگر دارن روان کاوه یا هرچیز دیگه ای که هست آخه چرا تا کی میخوان این اخلاقاشونو تو خودشون نگه دارن ...
دلم میخواست حرفام رو بزنم باهاشون خیلیییی محترمانه و مودبانه ولی متاسفانه وقتی حرفای من با اون همه ارزشی که داره یکی ک شعورشم پایینه بیاد سرت بخاطرش داد بزنه قطعا ک نتیجه خوبی نمیده و ارزشی نداره خودمو خراب کنم ...
سختی کشیدن در گرو موفقیت می ارزه تو بدترین
خب دوستان عزیز بازم با یک پست خبری جدید در خدمت تون هستیم . این بار هم قرار لیست ده بازیگر جذاب و خوش تیپ کره ای ( به ترتیب ) بهتون معرفی کنیم. طبق معمول بنده هیچ سلیقه شخصی در انتخاب و حتی رتبه این بازیگر ها دخالت ندادم و عین پست خبری براتون به اشتراک گذاشتم ! نظرات شخصی خودم در قسمت پی نوشت ها ها و نظرات اعلام میکنم شرمنده که مثل قبل فرصت معرفی بازیگرا نداشتم و فقط صرفا آثار برتر هر بازیگر نوشتم . امیدوارم مثل قبل کار به گیس و گیس کشی بین ما دختر
امروز بعد از اینکه نماز ظهر و عصر رو به امامت آقای دکتر برگزار کردیم، موقع بازگشت به اتاق جلسه خواستم یه پیشنهادِ هیجان‌انگیز و تا قسمتی هم سادیسماتیک مطرح کنم و برای مستر نوشتم که :"به نظرت آقای دکتر رو برای جمعه دعوت کنم به دعای ندبه؟"
و این پیام رو به اشتبااااااه برای خودِ آقای دکتر ارسال کردم!
بدین ترتیب آقای دکتر اینطوری به خونه ما دعوت شد!

+میگم تشریف بیارین خوشحال میشیم. میگه: حالا اول شما مشورت‌هاتونو بکنین! :دی
+حجم شرمندگی و خجالتم
گفتم رو کی کراش داری؟
سکوت کرده بود
تو صدای شیطنت ریختم و هی گفتم هان؟ هان؟ هان؟ :))
گفت کراش چیه من به کسی کراش ندارم این مسخره بازیا مال اوناس که با هم دوستن. 
گفتم خب به کی علاقه داری؟
گفت یکی!
یکیو تو دانشکده‌شون دوس داشت. ولی میگفت دوس ندارم به حسم پروبال بدم. حرف زدن از اون آدم بنظرش پروبال دادن بود.
یعنی یه روز اونم همینجوری ترک میکنه؟ گاهی فک میکنم واقعا چقدر خودخواه بودم که نذاشتم با پرهام ازدواج کنه :/  هرچند اشتباه بود بنظر من... ولی هیچ
گفتم رو کی کراش داری؟
سکوت کرده بود
تو صدام شیطنت ریختم و هی گفتم هان؟ هان؟ هان؟ :))
گفت کراش چیه من به کسی کراش ندارم این مسخره بازیا مال اوناس که با هم دوستن. 
گفتم خب به کی علاقه داری؟
گفت یکی!
یکیو تو دانشکده‌شون دوس داشت. ولی میگفت دوس ندارم به حسم پروبال بدم. حرف زدن از اون آدم بنظرش پروبال دادن بود.
یعنی یه روز اونم همینجوری ترک میکنه؟ گاهی فک میکنم واقعا چقدر خودخواه بودم که نذاشتم با پرهام ازدواج کنه :/  هرچند اشتباه بود بنظر من... ولی هیچ
کسی که دربارۀ پول و دستمزدش زیاد اصرار نمی کند و خیال می کند دیگران انصاف دارند، احمق نیست، مناعت طبع دارد.
کسی که به موقع می آید و برای با کلاس بودن، عده ای را منتظر نمی گذارد، احمق نیست، منظم و محترم است.
کسی که برای حل مشکلات دیگران به آنها پول قرض می دهد یا ضامن وام آنها می شود و به دروغ نمی گوید که ندارم و گرفتارم، احمق نیست. کریم و جوانمرد است.
کسی که از معایب و کاستی های دیگران، در می گذرد و بدی ها را نادیده می گیرد، احمق نیست. شریف است.
کسی
خدا این قابلیت رو به پسرا داده که از یه دختری خوششون بیاد،راجبش فکر کنند،بررسی کنند،یه نگاه به سرتا پای خودشونم نندازن حتی!و سرشونو بندازن پایین برن به دختره پیشنهاد ازدواج بدن.
تازه همون لحظه هم از دختره جواب مثبت یا منفی یا نظرشو بخوان!!
دخترِ بیچاره هم دو راه داره.یا عصبی بشه (که قطعا میشه) و بروزش بده و سرتا پای پسره رو قهوه ای کنه.یا اینکه بروز نده و محترمانه طرفو بپیچونه که بره رد کارش.
بعد از سالها به این درجه از عرفان رسیدم به خودم مسلط
روزی لئوی تولستوی در خیابانی راه می رفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد. زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد و بیراه گفتن کرد. بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحش مالی کرد، تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و ... محترمانه معذرت خواهی کرد و در پایان گفت: من لئوی تولستوی هستم. زن که بسیار شرمگین شده بود، عذر خواهی کرد و گفت: چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید؟ تولستوی در جواب گفت: شما آن چنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید.
این روزها کشدارترین و غیر قابل تحمل ترین روزهاییه که تا به حال تجربه کردم. نه میتونم دفاع کنم و نه میتونم کلا بی خیالش بشم. گیر کردم بین دو قطب یه تیم. هر کدوم فقط دنبال منافع خودشه.دکتر الف یه دروغ گنده بهم گفته و تمام مدتی که من داشتم با استرس و بدبختی و خون جگر کارهای آزمایشات حیوانی رو انجام میدادم در واقع ماده ی نامربوطی رو که دکتر الف دزدکی وارد محلول میکرده رو داشتم بررسی میکردم بدون این که خودم بدونم. خیلی دپرس شدم بعدش. دوست ندارم طرحمو
به نام خدا
ما در کل اتاق آموزش فقط یک نفر را سراغ داریم که جواب پرسش‌هایمان را می‌داند. درست، کامل و با جزئیات پاسخگوی ماست و نه سرکارمان می‌گذارد و نه الکی ما را از سر خود باز می‌کند. مستر میمِ عزیز. که راستش را بخواهید اصلا نمی‌دانیم در اصل چه سِمَتی در دانشگاه دارد! روز انتخاب واحد وقتی ظرفیت دو گروه یکی از درس‌هایمان تکمیل شد راهی آموزش شدیم تا درخواست ظرفیت اضافه بدهیم. آنقدر برخورد مسترمیم برایمان دوست داشتنی بود که تا آخر ترم تعریفش
به نام خداما در کل اتاق آموزش فقط یک نفر را سراغ داریم که جواب پرسش‌هایمان را می‌داند. درست، کامل و با جزئیات پاسخگوی ماست و نه سرکارمان می‌گذارد و نه الکی ما را از سر خود باز می‌کند. مستر میمِ عزیز. که راستش را بخواهید اصلا نمی‌دانیم در اصل چه سِمَتی در دانشگاه دارد! روز انتخاب واحد وقتی ظرفیت دو گروه یکی از درس‌هایمان تکمیل شد راهی آموزش شدیم تا درخواست ظرفیت اضافه بدهیم. آنقدر برخورد مسترمیم برایمان دوست داشتنی بود که تا آخر ترم تعریفش
 
 
از گفته های سیمون دوبوار وام می گیرم :"درهای کارخانه‌ها، اداره‌ها و دانشکده‌ها را به روی زنان باز می‌کنند، ولی هم‌چنان بر این عقیده‌اند که ازدواج برای زنان محترمانه‌ترین کسب و کار است" چه به عنوان مدیر موفقی یک شرکت چه به عنوان استاد دانشگاه چه پزشک معلم و ...و .... زمانی که ازدواج نکنی و همسری نداشته باشی گویی هویت فردی نداری
و تا زنان این جامعه ورای هویتی که بر اساس ازدواج بر آن ها تحمیل می شود به فکر خود سازی نباشند به فکر وانهادگی و بل
نشسته‌ام روی نیمکت جلوی درب بیمارستان. هوا خنک است و صدای دلنشین پرندگان می‌آید. داشتم از فراغت بعد از امتحان استفاده می‌کردم و تا کلاس بعدی کمی با گوشی‌ام ور می‌رفتم. سمت راست نیمکتِ من، موازی و کمی عقب‌تر، نیمکتی مشابه قرار دارد. دوتا آقا که نمی‌دیدمشان نشسته بودند روی آن نیمکت.الان رفتند. در واقع داشتند با هم حرف می‌زدند و قدم می‌زدند و آمدند نشستند.   داشتند درباره فیلم و کتاب و چه و چه حرف می‌زدند. شاخک‌هایم فعال شدند. کمی گوش کردم
کلی تلاش کردم تمام کلاس هامو بندازم عصر که صبح ها خونه باشم برای این که بتونم غذا بپزم و به کارای خونه رسیدگی کنم. اما یکی از کلاس های جدید داره برام دردسر ساز میشه. یکی از زبان آموز ها که متولد 79 (حدودا 10 سال از من کوچک تره) چند روزیه که شروع کرده به فرستادن پیام های نامربوط. منم اولش تعجب کردم و خیلی محترمانه بهش گفتم که من متاهل هستم. اما اون دست بر نداشت و نوشت که دوست دختر قبلیش هم متاهل بوده! آووکادو که پیام ها رو دید چهره ش گرفته شد و کلی ت
عشق، بردگی نیست. از همسرمان توقع نداشته باشیم که اگر من را دوست دارد، در برابر هر خواسته من بگوید: چشم!این بردگی است. می‌خواهی برده‌داری کنی یا همسرداری؟ می‌خواهی در خانه‌ات کُلفَت داشته باشی یا خانم؟کُلفَت، همسر نیست!نوکر، هم همسر نیست!همسر خوب این نیست که هرچه تو بگویی، بگوید:چشم! همسر خوب آن است که دیدگاهش را محترمانه به شما بگوید، شما هم گوش کنید و باهم به توافق برسید.⛔️ برده‌داری نکنیم...➖برده‌داری ما را به هیچ‌جا نمی‌رساند.نه ک
آدم سالم، آدمی است که با خودش و با آدمهاى اطرافش در حال جنگ و ستیز نیست،نتیجتاً حضورش به آدم انرژى میدهبیشتر از اینکه انتقادگر باشه، مشوقه!بیشتر از اینکه منفى باشه، مثبته!بیشتر از اینکه متکبر باشه، متواضعه!بیشتر از اینکه بخواد خودنمایى کنه، دوست داره در یک فضاى اشتراکى، دیگرانو ببینه و همینطور خودش دیده بشه!با آدم سالم، شما بهترین بخش وجودتون بیرون میاد،آدم سالم زیباییهارو میبینه و به زبون میاره!آدم سالم خوش خلق هستش، مزاح و طنز خوبى دا
امروز برای کلاسی با آموزش دانشکده و استادمون هماهنگ کردم و همه را خبر کردم که کلاس را بردارند. برای همه پیام گذاشتم و کارهای ثبتنام یک نفر که نتوانست بیاید را انجام دادم. کلاس برگزاری را هم تلگرام کردم و خلاصه. بعد چند دقیقه تاخیر استاد آن کلاس وارد شد و اولین کاری که کرد ما را بیرون کرد! خیلی محترمانه و گفت شما طبق برنامه آموزشی ترم بعد دارید. ببینید چقدر شلوغ شده..
باید از دور افراد متمسخر بیرون میامدیم. همه ی آدم هایی که آن جا نشسته اند دلشا
حاضرید با یک پسر مودب و خوش تیپ که شرایط زیر رو داره ازدواج بکنید؟
۱. ورزشکار
۲. اهل موسیقی و آواز
۳. اهل تفکر و مطالعه
۴. بسیار خوش صحبت
۵. با اعتماد به نفس
۶. در جلسه خواستگاری بسیار محترمانه و باکلاس صحبت میکنه
۷. اهل محبت کردن به همسر، همچنین تشنه محبت دیدن از اوست!
۸. درآمد کمی داره در حد یک میلیون تومان گاهی یکم کمتر و گاهی بیشتر.
ادامه مطلب
امروز داشتم به این فکر میکردم،
که من، و اون هایی که به من نزدیک میشن و موندنی میشن،
ادمهای خیلی ساده، مهربان، و میتونم بگم کسانی هستن که هیچ غل و غشی ندارن.
 
ادمهای تایپ من، معمولا فارغ از جنسیت ادمها، و مخصوصا وقتی به خوداگاهی میرسن، فارغ از ملیت و نژاد ادمها، سعی میکنن با همه دوستی بسازن،
 
وقتی میبینین یه نفر به فکر شماست،
به شما کمک میکنه،
یا با شما مهربونه،
الزاما به این معنا نیست که وای شما چه تحفه ای هستین و اون چقدر محتاجه یا وای چقدر
مهارت‏ های معاشرتی و آداب زندگی
از جمله روش‏های مؤثر در
این زمینه عبارتند از:

1-تمرین کردن

از کودک خود بخواهید
موقعیت‏ های مختلف را تمرین و شبیه‏سازی کند؛ به طور مثال:
اگر نیاز به گرفتن کتاب
از دیگری دارد این تقاضا را به شکل محترمانه مطرح نماید.
به بهترین شکل به صحبت‏
های دیگران گوش دهد و تا جای ممکن در برقراری ارتباط با دیگران از الفاظ مؤدبانه و
محترمانه استفاده کند. 
مطمئن شوید که کودک شما
این توانایی را دارد تا از طرف مقابل، سؤال‏ هایی
قاطعیت در روابط چیست؟
قاطعیت یعنی نشان‌دادن صریح و محترمانه‌ی این‌که من چه کسی هستم، در چه موقعیتی قرار دارم و دوست دارم چگونه با من رفتار شود.
محور اصلی قاطعیت، توانایی "خودافشایی" یا آشکارکردن افکار، احساس‌ها، علائق و دیدگاه‌های خودم به دیگران است.
هر چه دو طرف رابطه بیشتر خود را برای دیگری به شکل مناسب افشا کند، هم کدورت‌ها در رابطه زودتر برطرف می‌شود و هم سوءتفاهم‌ها رفع می‌گردد.
خودافشایی یعنی گفتن چیزی درباره‌ی خود در رابطه. مث
خعلی ها صدف رو میشناسن و خعلی ها ب خاطر بیوتی بلاگر بودن و لوازم ارایش و مدل ارایش و اینا فالوش نمیکنن و ب خاطر خودش دوسش دارن :) ☝ کلن ظاهرش و وایب و ایمپرشنی ک به ما میده خعلی خوبه.حالا صدف رفته مراسم pride ک برای LGBTQ+ هاست و یه پست ازش گزاشته( @sadaf_beauty_diery)... برید کامنت های زیر اون پست رو ببینین.
مردم چند دسته شدن. گروه اول ب تفکرات و عقایدشون برخورده و فحش و ناسزا و تهش یه بلاک و انفالو هم بهش میگن و میرن. ی سریا خعلی محترمانه و یا غیر محترمانه شروع می
آیت الله محمد یزدی از ۲۴ مرداد ۱۳۶۸ تا ۲۳ مرداد ۱۳۷۸ ریاست قوه قضاییه را برعهده داشتند . پس از ایشان آیت الله هاشمی شاهرودی از ۲۳ مرداد ۱۳۷۸تا ۲۳  مرداد ۱۳۸۸ رییس قوه قضاییه بودند.  شروع به کار آیت الله آیت الله آمای لاریجانی به عنوان رییس قوه قضاییه ۲۳ مرداد ۱۳۸۸بوده است . ابشان طبق روال باید تا 23 مرداد 1398 ریاست قوه قضاییه را بر عهده می داشتند .اما رهبر معظم انقلاب ایشان را در تاربخ ۹ دی ۹۷  به ریاست  مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضویت فقهای شو
حال مادر جان خیلی بد بود ، فریبا گریه می کرد و به آقای دکتر بد و بیراه می گفت . دیشب زنگ زده بودند ، اما هنوز خبری از آقای دکتر نبود . فریده لیوان آب را داد دست فریبا و آرام گفت : برسونمش بیمارستان ! معلوم نیست آقای دکتر کدوم گوریه ؟!  هنوز حرف فریده تمام نشده بود که صدای فریبا بالا رفت : خدا لعنت کنه ! زنگ بزنیم اورژانس بیاد ! که صدای زنگ در آمد . غوغایی به پا شد و آقای دکتر و فریبا افتاده بودند به جان همدیگر . حواس کسی به مادر جان نبود ، که به سختی می
خعلی ها صدف رو میشناسن و خعلی ها ب خاطر بیوتی بلاگر بودن و لوازم ارایش و مدل ارایش و اینا فالوش نمیکنن و ب خاطر خودش دوسش دارن :) ☝ کلن ظاهرش و وایب و ایمپرشنی ک به ما میده خعلی خوبه.حالا صدف رفته مراسم pride ک برای LGBTQ+ هاست و یه پست ازش گزاشته( @sadaf_beauty_diery)... برید کامنت های زیر اون پست رو ببینین.
مردم چند دسته شدن. گروه اول ب تفکرات و عقایدشون برخورده و فحش و ناسزا و تهش یه بلاک و انفالو هم بهش میگن و میرن. ی سریا خعلی محترمانه و یا غیر محترمانه شروع می
ساعت رو نگاه می کنم، عقربه داره هشت رو نشون میده، من نیم ساعت دیگه جلسه ی مشاوره دارم، نگاهم رو زیر پتو می برم و پتو رو میارم بالاتر، به خودم میگم که تو می خوای بری بشینی یه ساعت حرف بزنی که حالت خوب شه؟ من یه پیشنهاد دیگه دارم، از خوابت نزن و دوساعت بخواب ... 
حس آدمایی که شکست عشقی خوردن رو ندارم خدایی، حس افسردگی ناشی از ظلم و تحقیر شدن رو دارم. خیلی مهمه که انسانیت کسی رو زیر سوال نبری، خیلی مهمه که در پرسش محترمانه پاسخی مبهم و غیر اخلاقی ندی
اذان مغرب را گفته‌اند و من نمازم را خوانده‌ام، اما پدرم به گوشی همراهش مشغول است؛ وقتی هم محترمانه می‌گویم که:پدر من! اذان را گفتندها!، پاسخ می‌دهد که: باشد! می‌خوانم! تا ساعت 11شب فرصت هست؛ انقدر سخت نگیر!
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:«از من نیست کسی که نماز را سبک بشمارد. به خدا قسم هر کس نماز واجبش را از اول وقت، به تأخیر بیندازد، در حوض کوثر نزد من نخواهد آمد و شفاعت من در روزقیامت نصیب او نمی گردد.» امیرمؤمنان علی(علیه السلام)
سلام 
نظرات در مورد چهره من به دو دسته تقسیم می شود :
دسته اول کسانی هستند که می‌گویند تو زشت است. عموما خودشان یا خیلی چهره زیبایی دارند یا متوسط به هر حال خودشان را از من بهتر و زیبا تر می بیند.ممکن است این را به شوخی بگویند و گاهی هم بحث جدی و گاهی هم مانند یک فحش گاهی واژه های بی ادبانه به کار می برند گاهی هم خیلی محترمانه می‌گویند تو چهره خوبی نداری.مثلا صورت لاغری داری چشمانت خوشرنگ نیست ؛دماغ بزرگی داری و موهایت فرفری نیست ،رنگ پوستت
از من به شما نصیحت و وصیت
در دوران عقد، عیب و حسن همسرتان را به احد الناسی نگویید؛ مگر مشاورِ خداترسِ کار بلد.
علی الخصوص خانواده‌ی درجه‌ی یک!
و بعدتر، دوستان.
چون از این دو برچسب نمی‌توانید فرار کنید:
۱. حالا اولاشه، همه‌ی مردها اولش جوگیرن.
۲. دیدی ما گفتیم عیب و ایراد دارن تو چشم و گوشت رو بستی و ول کن نبودی؟
 
تجربه نوشت: گاهی فکر می‌کنیم به اشتراک گذاشتن دیدهها و شنیده‌هامون از همسر با دیگران باعث میشه راه و چاه زندگی رو یاد بگیریم یا جل
قبل از ازدواج یکی از ترس‌هایم پرجمعیت بودن خانواده همسرم بود. برای منی که چندان حوصله رفت و آمدهای خانوادگی را نداشتم، ورود به خانواده‌ای با پنج خواهر و برادر کمی ترسناک بنظر می‌رسید. ترسم از این بود که بیفتم در چرخه مهمانی‌ها و دورهمی‌های خانوادگی و مولودی‌ها و روضه‌های زنانه که با توجه به فضای مذهبی خانواده‌اش، چندان دور از ذهن بنظر نمی‌رسید. می‌ترسیدم صبرم تمام شود یا مجبور شوم آنی باشم که نیستم، که دوست ندارم باشم. اینطور نشد ولی
هرکسی برای خودش چارچوب هایی داره و این چارچوب ها براش مهمه!
یکی از مهمترین چارچوب ها برای من صمیمیت با جنس مخالفِ
هیچوقت دلم نمیخواد با یه اقا صمیمی بشم!!!
نه اینکه قربون صدقش برم! اینکه من و جای شما تو صدا کنه از نظر من احساس راحتی میکنه! هیچوقت هیچ مذکری و تو صدا نزدم!!!! همیشه خیلی محترمانه صحبت کردم و این توقع رو هم دارم که مثل خودم باهام برخورد کنه!
و نقض این قانون و بی احترامی به خودم میدونم
با برادرشوهرم تو یه خونه زندگی میکردیم و الان هم تق
فضای مجازی پر شده از این تیتر: فرزند رامبد جوان و نگار جواهریان به دنیا آمد
بعدشم ریز زیرش نوشت که اسمش گذاشتن نوردخت
از هر ده تا کامنتم یکی گفته چه اسم قشنگی نه تای دیگه به الفاظ مختلف گاهی محترمانه و اغلب با توهین هر چی فحش و نارواست حواله رامبد و نگار کردند
واقعا چرا انقدر بی شعوریم؟ نه واقعا چرا انقدر بی شعوریم؟
مامان بابای نگار کانادا هستند، موقعیت به دنیا آوردن بچه اش توی کشوری بهتر از ایران رو داشتند. بعدا که بچه بزرگ بشه همین( کانادا ب
میدونید؟ من به یه روحانی که سوار سورتمه شهربازی شده زل نمیزنم. حتی اگه کسی با تعجب اونو بهم نشون بده واکنش تندی نشون میدم. ولی یه جایی توی عمق وجودم، برای یه زمان خیلی کوتاه، شاید برای چند صدم ثانیه، حتی بدون اینکه خودم بفهمم، سورتمه و روحانی به عنوان دو چیز جمع ناپذیر بولد میشن.
میدونید؟ من به دختری که سیگار میکشه زل نمیزنم. چون از نگاه جنسیت زده متنفرم. خون خونم رو میخوره اگه کسی بگه دختر که سیگار نمیکشه. ولی برای یه زمان خیلی کوتاه، شاید برا
سلام
من مدتیه نشون کرده یه آقا پسر هستم که دو سال پیش با هم در ارتباط بودیم، خودش پسر خیلی خوبیه ولی مامانش خیلی به من حسادت میکنه، فکر میکنه من اومدم باهاش رقابت کنم، یا پسرش رو ازش بگیرم. 
کاملا ظاهر حفظ میکرد و اصلا نشون نمی‌داد با من مشکل داره و با رضایت کامل اومدن خواستگاری من. تا اینکه خیلی اتفاقی به این موضوع پی بردم. مامان شون پشت سر من به پسرشون از من بد میگن حتی میگن چرا کم محلش نمیکنی پر رو میشه، یا دختره لوسه و فلانه. 
پسرشون تا حالا
نحوه بستن کامنت در هنگام انتشار پست
 
ویژگی بستن کامنت ها که به تازگی به اینستاگرام اضافه شده، یکی از ویژگی های پرکاربرد این شبکه اجتماعی بوده که به خدمات خود اضافه کرده است. برای کاربران معروف اینستاگرام همیشه کامنت های منفی و یا غیر محترمانه مشکل ساز بود. بعضی از آن ها نیز به خاطر همین موضوع از اینستاگرام خداحافظی می کردند.
 
اما با آمدن این ویژگی افرادی که شهرت بسیار داشته و یا پیج های عمومی با ارزشی دارند، میتوانند هر زمان که بخواهند برا
چند روز پیش ، موقع رانندگی ، یک پیرزن و پیرمرد از خیابان میخواستند رد بشوند ، بعد از اینکه من ایستادم ، که در آن موقعیت حق تقدم اصلا با آنها بود و من لطفی نکردم در حقیقت ، جفتشان ضمن رد شدن از خیابان با احترام خاصی از من تشکر کردند . 
این اتفاق باعث روشن شدن یک رشته افکار در من شد در همان لحظه ، به این شکل که : 
اگر رد می شدند و اینجور محترمانه تشکر نمی کردند آیا من ناراحت می شدم ؟
حالا که رد شدند و تشکر کردند حس خوبی در من ایجاد شده ؟ 
این رفتار محت
چطور دوست داشتنمان را به شوهرمان نشان دهیم
پس از سال‌ها، یکی از دوستان قدیمی‌ام را دیدم. محل کار همسرش به شهر ما منتقل شده بود و خانواده کوچک‌شان تصمیم گرفته بودند در شهر جدید، شرایط متفاوتی را تجربه کنند. نکته جالب برای من رابطه بین این زوج پس از سال‌ها زندگی مشترک بود. خانم و آقا بسیار محترمانه و عاشقانه با همدیگر رفتار می‌کردند. مشخص بود رابطه دوطرفه محکمی برقرار است که بعد از 10 سال زندگی مشترک، این میزان خوشبختی به چشم می‌آید. مطمئنا
سه دیدارکتابی دوجلدی با عنوان سه دیدار.جلد سوم این سه گانه به دلایل نامعلومی مفقود است ظاهرا...کتاب نثر خوبی دارد. داستانی. اما مخاطب را اسیر نمی کند. مخاطب با داستان گره نمی خورد. شاید چون داستان شلخته است. برش هایی از مقاطع زمانی زندگی امام راحل از کودکی تا نوفل لوشاتو به صورت گذرا...کتاب مالامال از پرش های زمانی و محتوایی است. از کودکی امام به ذهنیات نویسنده، از ذهنیات نویسنده به دوران جوانی امام و بعد دوباره کودکی.این خصیصه کتاب، خواننده ای
رفتی استودیو و اولین بارته که یه میز با اونهمه دکمه میبینی
میره پشت اتاق شیشه ای و سازشو دست میگیره و بهت میگه بذار در باز بمونه
میذاری باز بمونه
مشغول کاراشه و بهت میگه لطفا اون دکمه سبزه رو بزن
بر میگردی پشت سرتو نگاه میکنی و دوتا میز پر دکمه میبینی و رو جفتشون دنبال یه دکمه ی سبز میگردی که اتفاقا رو جفتشونم هست
با استیصال برمیگردی سمتشو بهش نگاه میکنی
میفهمه
به میز سمت راست اشاره میکنه
تو هم دکمه سبزه ی رو میز راستو میزنی
کلافه میشه
از اتاق
سلام
پیشاپیش ممنون از وقتی که میذارید.
من حدودا یه سال بود که به یکی از آشناهامون علاقه داشتم اما خب برای یه دختر خیلی سخته که بخوای ابراز علاقه کنی و کلی قضاوت به همراهش هست، مخصوصا اگر اون شخصم به هر دلیلی تو رو نخواد.
چند وقت پیش توی اینستاگرام سر یه استوری در واقع با اون آقا صحبت کردیم و خلاصه بعد از اون موضوع های بیشتری برای صحبت پیش اومد، البته باید بگم در تمام اون چند روز البته نه بطور مداوم کامل محترمانه دور از هر گونه هیجان یا حرفی از ع
دیگه واقعا خیلی پر رویی میخواد توی چشم ملت نگاه کنی ،دستاتو بزاری روی کمرت و قیافه ی حق بجانب بگیری که توی رسانه ی ملی اعلام کنی که مردم دارن سیاه نمایی میکنند و خبر کذب نشر میدن و فوت یه فرد بر اثر خودکشی از فقر نبوده ؟!!!!!! خیلی پرو رویین شما اگه این خبر دروغ بود ، دیگه خیلی دیر شده که ی دروغ های راست رو پامال کنید ،یعنی ما واقعا نداشتیم کسی که از فقر که مسبب اون اختلاس میلیاردی آقایان و خرید جزیره ی آقازاده هاست ،دست به خود سوزی بزنه ؟؟!!! یا نه
بیایید بیشتر با علاقمندی های رفتاری جنس مخالف مون آشنا بشیم؛
گاهی دل مون میخواد در نظر جنس مخالف مون جذاب به نظر بیایم، اما نمیدونیم واقعا چطور باید این کار رو انجام بدیم، در واقع شناخت کافی از طرز تفکرات و علاقمندی های رفتاری جنس مخالف مون نداریم و سعی میکنیم طبق اون چیزی که خودمون از علایق جنس مخالف دستگیرمون شده پیش بریم و بیشتر مواقع متوجه میشیم که سوتی دادیم. 
ببینید یه سری اصول وجود داره که میشه گفت تقریبا درباره همه، با همه جور سلیقه
سلام
یه سری آقایون این مدلی هستند؛
توی مدتی که باهاشون در ارتباط هستی سرد برخورد میکنن و معمولی ولی وقتی ازشون دور هستی و ارتباطت قطع میشه یا کم میشه میخوان که باهاشون باشی.
وقتی محترم و بامحبت حرف میزنی خودشون رو محکم میگیرن، ولی وقتی جدی حرف میزنی و احساس خاصی نشون نمیدی و کلا معمولی حرف میزنی از لحن محبت آمیز بیشتر استفاده میکنن.
وقتی میخوای به دیدن شون بری ناز میکنن که نیستن یا وقت ندارن. وقتی نمیخوای بری یا نمیشه یا نمیتونی به طرز التماس
به گزارش خبرنگار پایگاه تحلیلی - خبری تاریخ تطبیقی؛ استاد نجم‌الدین طبسی از دوستان پنجاه ساله علامه سید جعفر مرتضی عاملی در نشستی به بیان ویژگی های ایشان پرداخت که در ادامه متن را ملاحظه می کنید؛
علامه مصداق حدیث شریف است که می‌فرماید «مَوْتُ الْعَالِمِ کَسْرٌ لَا یُجْبَرُ؛ موت العالم کسری است در دژ اسلام که به این زودی جبران‌پذیر نیست... .»
ایشان با این‌که 250جلد کتاب نوشته و همه کتاب‌هایشان مورد رجوع جامعه شیعه بود و کتابخانه‌های اسل
به گزارش خبرنگار پایگاه تحلیلی - خبری تاریخ تطبیقی؛ استاد نجم‌الدین طبسی از دوستان پنجاه ساله علامه سید جعفر مرتضی عاملی در نشستی به بیان ویژگی های ایشان پرداخت که در ادامه متن را ملاحظه می کنید؛
علامه مصداق حدیث شریف است که می‌فرماید «مَوْتُ الْعَالِمِ کَسْرٌ لَا یُجْبَرُ؛ موت العالم کسری است در دژ اسلام که به این زودی جبران‌پذیر نیست... .»
ایشان با این‌که 250جلد کتاب نوشته و همه کتاب‌هایشان مورد رجوع جامعه شیعه بود و کتابخانه‌های اسل
پاسخ فعالیت های درس اول مطالعات پنجم 
جواب فعالیت های درس اول مطالعات پنجمفعالیت
برای هر یک از موقعیت های زیر، جمله ای مودبانه و محترمانه بنویسید؟
فهیمه روی پیشخوان کتابخانه مجله ای را می بیند. دوست دارد آن را بردارد و ورق بزند. پس به خانم کتابدار می گوید: خانم کتابدار عزیر ممکن است اجازه دهید من از مجله ی روی میز استفاده کنم؟
رضا دارد با عمویش صحبت می کند. ناگهان تلفن زنگ می زند. رضا می خواهد به تلفن جواب دهد. پس به عمویش می گوید: عمو جان ببخشی
دیروز سر کلاس خوشنویسی آخرین  نفر بودم که  رفتم واسه نشون دادن تمرین.وقتی تمرینهامو نشون دادم استاد هیچی نگفت و فقط نگاه کرد به تمرین.حرف نزدو بچه ها شروع کردن به اذیت من،استاد بگین پورابراهیم خراب کرده،نوشته هاشو اصلا خوب نمی نویسه و استاد لبخند میزد و هیچی نمیگفت،همه مشغول کارشون شده بودن چند دقیقه ای و استاد دو برگه تمرین منو هی زیرو رو میکرد در اوج سکوت..‌.
خیلی جدی پرسید خودت نوشتی؟گفتم بله استاد.
میشه؟!ماشاالله ماشاالله چه قلمی،من ان
پاسخ فعالیت های درس اول مطالعات پنجم 
جواب فعالیت های درس اول مطالعات پنجمفعالیت
برای هر یک از موقعیت های زیر، جمله ای مودبانه و محترمانه بنویسید؟
فهیمه روی پیشخوان کتابخانه مجله ای را می بیند. دوست دارد آن را بردارد و ورق بزند. پس به خانم کتابدار می گوید: خانم کتابدار عزیر ممکن است اجازه دهید من از مجله ی روی میز استفاده کنم؟
رضا دارد با عمویش صحبت می کند. ناگهان تلفن زنگ می زند. رضا می خواهد به تلفن جواب دهد. پس به عمویش می گوید: عمو جان ببخشی
۱. اولین روزنوشت من در اعصار وبلاگ نویسی ام :)
۲. قبلا که عطسه میکردم، آنقدر ناگهانی این اتفاق می افتاد که حتی فرصت نمی کردم یک دستمال در بیاورم و بگیرم جلوی دهنم! بعد، سرکوفت خوردن از پدر عزیز و... حالا بعد از سه چهار بار تجربه ی ناکام، خود عطسه کمی شعور پیدا کرده و قبل از آمدن، محترمانه اعلام حضور می کند!
۳. اگر هیجان خونتان کم است، مستند مسابقه ی خانه ی ما را از شبکه ی افق دنبال کنید. هر شب ساعت ۲۰. یک مسابقه ی بسیار صمیمی و سالم و البته اندکی هم ه
امروز با دکتر الف قرار داشتم و طبق معمول دو ساعت منتظرش موندم با اینکه قبلش بهم پیام داده بود که ساعت فلان تو مرکز باش. وقتی هم میاد و میبینه من نشستم اما میره به کارهای دیگه‌ش برسه واقعا حرصم درمیاد. اما از اینکه الان تو وضعیتی هستم که برای دفاع از پایان نامه‌م  مجبورم باهاش راه بیام و با مشت نخوابونم تو صورتش که یه بادمجون گنده زیر چشمش سبز بشه  ببیشتر حرصم در میاد.از این که یه مدلی‌ام که همه راحت منتظرم میذارن و خیالشون راحته که من باهاشو
سلام
من یه پسر حدود 27 ساله و مجردم. با یه دختر خانمی تو دانشگاه همکلاس و بعدش تقریبا اتفاقی حدود 2 سال همکار بودیم. ایشون یه دختر مذهبی و مقیده، دختر خوبی هم هست از نظر اخلاق و رفتار، جای خواهر خودم هم همیشه روابط دوستانه و محترمانه ای با ایشون داشتم طی این سال ها. ولی خب هیچ وقت چیز خاصی بین ما نبوده و رابطه مون صرفا در حد همکلامی ساده و امورات کار و تحصیل مشترک بوده.
در مورد خودم هم، کلا با این که اعتقادات مذهبی ندارم به اون شکل، به دلایل خاص خو
انتقام محترمانه‌ی خانم گل فوتسال از نامی نو
گلزن تیم هیات خراسان در لیگ فوتسال بانوان موفق شد دروازه نامی نو تیم سابقش را باز کند.
 
به گزارش ورزش سه، روز گذشته لیگ فوتسال بانوان در حالی پیگیری شد که در یکی از بازی‌های حساس تیم هیات خراسان از نامی نوی اصفهان میزبانی کرد. این بازی در حالی با نتیجه یک بر یک به پایان رسید که سارا شیر بیگی ستاره تیم مشهدی یک گل زد.
 
او فصل گذشته در تیم نامی نو بازی می‌کرد. تیمی که وضعیت مالی بدی داشت و در پایان فص
نامزدم اخلاقی داره که نگرانم کرده، میخواستم ببینم نگرانیم به جاست یا نه، چون همکار بودیم اخلاقش تا حدودی دستم اومده، مثلا میدونم کم حوصله ست، دوستاش دیر کنن سر قرار غر میزنه، ولی به من چیزی نمیگه، فکر کنم چون نامزدیم رعایت میکنه.
یا اینکه یه اشتباه میکنه میگه ببخشید تکرار نمیشه، ولی من دوست دارم در موردش حرف بزنم یا بیشتر بهم توضیح بده، ولی اون میگه تو از بحث خوشت میاد من که متوجه اشتباهم شدم معذرت خواستم در صورتی که من خیلی آروم و محترما
زعفران تقلبی
 
روش اول
در صورت مشاهده ظاهر غیر طبیعی آن را بین انگشتان دست یا روی کاغذ له کنید اگر دیدید ماده خاصی از آن روی کاغذ نقش می‌بندد و کاغذ و انگشتان دست چرب می‌شود که در این صورت مشخص می‌شود زعفران به چربی خاصی آغشته شده تا وزنش بیشتر شود.
روش دوم
پایین بودن قدرت رنگ دهی آن نشان دهنده این تقلب خواهد بود.
 
روش سوم
استفاده از رنگ طبیعی این گیاه برای رنگ کردن دیگر قسمت‌های سفید زعفران و مخلوط کردن آن با این محصول است، این روش محترمانه
زعفران تقلبی
 
روش اول
در صورت مشاهده ظاهر غیر طبیعی آن را بین انگشتان دست یا روی کاغذ له کنید اگر دیدید ماده خاصی از آن روی کاغذ نقش می‌بندد و کاغذ و انگشتان دست چرب می‌شود که در این صورت مشخص می‌شود زعفران به چربی خاصی آغشته شده تا وزنش بیشتر شود.
روش دوم
پایین بودن قدرت رنگ دهی آن نشان دهنده این تقلب خواهد بود.
 
روش سوم
استفاده از رنگ طبیعی این گیاه برای رنگ کردن دیگر قسمت‌های سفید زعفران و مخلوط کردن آن با این محصول است، این روش محترمانه
     اخیرا متوجه میشم با پسرم چند مورد بد رفتاری داشتم! کجاها؟ جاهایی که سرسخت رو نظر مخالفش با خودم پافشاری کرده؛ بخصوص که اگر جایی مثل استخر جلوی دید دیگران بودیم و تایممون رو به اتمام بود!
     یادمه تو خونه پدری آنقدر حرفم و نظرم نادیده گرفته میشد تا جائیکه حق انتخاب پوشش و مدل لباس خودم رو نداشتم، که همیشه برای ساده ترین مسائلی شخصیت میبایست زور زیادی میزدم تا با عصبانیت تا بتونم کمی از حریم دفاع کنم و بخصوص که خودم و نظرم رو اثبات کنم!
 
نحوه پرداخت درفروشگاه کُرنو:
کُرنو جهت پرداخت مبلغ توسط مشتری از دو شیوه پرداخت در محل و همچنین پرداخت به صورت اینترنتی را فعال نموده است.
تحویل درب منزل:
مشتری می توان با تکمیل فرم سفارش کالای خود را درب منزل تحویل گرفته و پس از بررسی صحت فیزیکی کالا مبلغ آن را به صورت نقدی یا از طریق دستگاه POS یا از طریق اپلیکشن های رایج بانکی به صورت کارت به کارت پرداخت نماید.
همکاران ما در فروشگاه کؤنو بلافاصله پس از دریافت سفارش با شما تماس گرفته و هماهنگ
ذهنم لبریزه از همه چی.. همه چیه باربط همه چیه بی ربط، بعضیاشون انقد بی ربط و غریبن که خودمم نمیفهمم چرا باید چن صدتا نورون و درگیرشون کنم کاش میتونستم پرتشون کنم‌ بیرون اونم نه محترمانه! با لگد ! انقد محکم که پرت بشن نا کجا آبادِ هیپوفیز میانی (ازین قسمت مغز خوشم نمیاد)
________
شکوه داره شکوه این چند ماهه رو حذف میکنه از زندگیش... اون شکوه ضعیف و منزوی باید بره به قعر هرچی خاطره ی متروکه و شکوه قبلتر از شکوه منزوی و ضعیف دوباره جون بگیره..
"من قید تور
یعنی گشاد بودن هم حدی داره...خودش ایستاده اونوقت منی که نشسته ام میگه بلندشو برو پیاز بیار
خب این یعنی چیییی؟چه اسم دیگه ای میشه روش گذاشت؟من که هرچی فکرمیکنم چیزی به ذهنم نمیرسه
این ته محترمانه بودنه که میشه رواین دوتا آدم اسم گذاشت
پدرم هستی که هستی،مادرم هستی که هستی اما این دلیل نمیشه من هممه کار براتون انجام بدم 
وقتی خودت میتونی انجامش بدی و هییچ مشکلی نداری خب انجام بده عزت نفستون کجارفته؟
هی میگن اینو الگوی خودتون قرار بدین و فقط خو
تنها دوستش، همان که به سرش قسم می خورد و بارها جامه برایش چاک کرده بود، همان که حکم برادری برایش داشت، همان که سه سالِ تمام در یک اتاق در شرکت حسابدار بودند؛ حال هم دزد شده بود هم دشمن!صبح پنج شنبه ۱۳ اسفند، شمشیر را از رو بست. وعده ی این که "به رئیس چیزی نگو نصف نصف می زنیم به جیب" را بوسید و گذاشت کنار. ترسش را بلعید و چشمش را بر روی تمام وعده و وعیدها بست. او دزد نبود پس دلیلی هم نداشت که با یک دزد کنار بیاید. می خواهد رفیقش باشد که باشد! اصلا برای
سلام 
روش برخورد شما با یک آدم خودرای چیست؟
اگر همسر یا پدر خودرای دارید که مدام افکار و عقاید شما رو به تمسخر می گیره، انرژی منفی میده، مرتب ایراد می گیره، حرف خودش رو قبول داره، در مقابلش چه واکنشی نشون می دین؟، من که دیگه روانم به هم ریخته، خسته شدم.
تو فامیل هم کسی نیست که ازش کمک بگیرم، تو رو خدا راهکار بدین.
ممنون
مرتبط:
میزان روابط و ارتباطات شما با فامیل و اقوام چقدره؟
چطور محترمانه به مادرم بگم، در زندگیم دخالت نکنید
مادری داریم که ن
سلام 
دوستان می خواستم راجع نحوه برخورد با پسری که بهش علاقه ی خاصی ندارید رو بیان کنید، من چطور باید با احترام و بدون دلخوری با ایشون برخورد بکنم تا سرد بشن، با رفتارم هر چقدر که لازم بود بهشون نشون دادم که تمایلی ندارم ولی ایشون سماجت خاصی دارن، نیت شون رو هم نمی دونم دوستی یا چیز دگه ای هستش، من جایی میرم که نمی خوام کسی متوجه ایشون بشن ولی ایشون خیلی بی تربیت و پر رو هستن که علنا خودشون رو نشون میدن.
قبلا برام مهم نبود ولی الان چون قصد ازدو
من یه دختر جوون در سن ازدواجم که چند وقت پیش با یه پسری از همکارها در ارتباط بودیم. ارتباط صرفا همکاری و کاری بود. البته گاهی هم با هم حرف میزدیم راجع به موضوعات مختلف. بعضی وقت ها هم از همدیگه کمک میگرفتیم راجع به مسائل غیر کاری و روزمره و به خاطر همین پیش می اومد در طول روز تلفنی با هم حرف بزنیم. 
دوستی دختر و پسر بین مون نبود. کلا دوستی نبود. همکاری بود. مثل دو تا همکار همجنس که سر کار با هم ارتباط کاری دارن و بیرون کار و توی خونه هم به همدیگه زن
کمتر از یکساعت مونده به اذون . سر خیابون منتظر تاکسی با له ترین حالت ممکن ایستادم . آقای مسنی با پراید درب و داغون نیش ترمز میزنه. مقصد رو میگم. میگه دو مسیره ها!میدونم دو مسیره. سوار میشم.شروع میکنه از مشکل رفیقش میگه. از اینکه دکتر ها باعث بدبختیش شدن، خواستم اظهار همدردی کنم اما حال نداشتم. ادامه میده و چشم هام برای فرورفتن در گرداب اشک آماده میشن...آره دکترا گفته بودن بچه توو شکم زنش پسر بوده و بدنیا که اومده این رفیقمون میبینه دختره سکته میک
اوقاتی که ریچارد کری در شهر قدم می زدهر زمانی که ریچارد کری در شهر قدم می زد،
ماها ، در پیاده رو، وراندازش می کردیم :
از فرق سر تا نوک پا،آقا منش می مانست؛
سخت آراسته، وشاهانه باریک اندام
و بینهایت، پیراسته بود.
همیشه ،محترمانه سخن می گفت؛
آنگهی که، صبح به خیر می گفت،
(کلامش)ضرب آهنگ داشت.
گام (هم )که بر می داشت،پر تلألؤ می نمود.
متمول بود،آری ثروتمند تر از هر پادشاهی،
و تعلمی ستودنی در هر مرتبتی داشت.
خلاصه،تصور می کردیم، او همه چیز تمام است!
و ا
مرهم زخمای دلم بود. وقتی فکر میکردم هیچ موضوع خوشحال کننده ای تو دنیا وجود نداره خنده اونم در حد قهقهه به لبام میاورد، وقتی به این باور میرسیدم که بی عرضه و دست و پا چلفتی ام خلافشو بهم ثابت میکرد....
تجربه تیچینگ رو میگم! معلم بودن و با بچه ها و نوجوون ها (و اخیرا بزرگسالا) اتفاق فوق العاده ای تو زندگیم بود که همیشه شکرگذارشم.
الان تو اولای راه زندگی ام اما تصمیم جدیم اینه که تو هر سن و سِمَت و مکان و شرایطی همچنان همون میس تیچر کول و باحالی که حر
ِسلام 
من و نامزدم در دانشگاه با هم آشنا شدیم، و بخاطر اخلاقیاتی که داشت ازش خوشم اومد، اصلا اهل دوستی با کسی نبود، مودبانه و خوش برخورد با دیگران رفتار میکرد، ساده اما تمیز لباس می پوشید، این رفتار هاش برای مخ زدن نبود، بی حاشیه بود و توی ۴ سال حضور در دانشگاه، از هر نظر پیشرفت میکرد. 
حتی اوایل مسخره هم میشد، ولی همیشه آروم برخورد میکرد تا الان که استاد ها وقتی میاد براش از صندلی بلند میشن، چند بار هم که نظراتش رو درباره موضوعاتی که مطرح م
 
دوستی محترمانه، دیپلماتیک و گذری عمومیّت بیشتر دوستی‌ها و آشنایی‌های من بوده است، حرفی هم نیست؛ هر کسی قسمتی دارد و متناسب با آنچه هست میبیند...‌ کما تدین تدان.. شاید برای همین است که روحم چندپاره شده است در گذر زمان...
 حتّی در فضای مجازی و جایی مثل اینستاگرام هم، یکنفر هم close friend من نیست... دوست نداشتم این را بگویم ولی احساس من هم چنین چیزی رو میگوید.. از شدّت احترام و علاقه من به خودتان آگاهید و به محبّت و لطف‌تان آشنایم، دوستتان دارم و دو
با سلام وقت بخیر 
چرا بعضی از پسران با اینکه وضع کاری و شرایط خانوادگی خوبی دارن ولی بیشتر وقت شون به کار صرف میشه و به ازدواج و دخترهای اطراف شون اهمییت نمیدن؟
مثلا یک آقا پسری 28 ساله تو نظام مهندسی هست که تنها فرد مجرد خانوادشونه و طرح های آزاد و نظام مهندسی رو خیلی برمیداره، خونه هم خریده، ماشین و ... هم داره و پدر مادر شون هم نیازی به ایشون ندارن ولی توجهی به رفتارهای محترمانه من و یا هیچ دختر دیگه ای نمی کنند فقط و فقط کار ... .
واقعا دلیل این
 
میخواید شاگرد اول کلاس باشید؟
میخواید مدرک تحصیلیتون رو با نمرده عالی بگیرید؟
میخواید معلم و همکلاسی هاتون بهتون احترام بذارن؟
اگه جوابتون حتی فقط به یکی از این سوال ها بله هست میتونید این مقاله رو بخونید، ما به شما کمک میکنیم که چطور یک دانش آموز خوب باشید!
درس و مدرسه بخش عمده زندگی ما رو تشکیل میده. در مدرسه یاد میگیریم، شخصیت پیدا میکنیم و سعی میکنیم برای زندگی آماده شویم. اگه یه دانش آموز خوب باشید بهتر میتونید از این دوران طلایی ا
هفته پیش از یه رستوران معروف غذا سفارش دادم... ولی با اینکه کلی هم پولش شد یه کباب سوخته تحویل گرفتم و یه بوی ضخم هم میداد.. خلاصه حتی یه تیکه شو هم کامل نتونستم بخورم و همشو انداختم دور.. و فقط با نون و سبزی و برنجی که همراهش فرستاده بودن خودمو سیر کردم.. یکم گذشت گفتم چرا اینو به رستوران نگم؟؟ چون حس بدی هم داشتم به خودم اگه هیچی نمیگفتم، احساس میکردم به شخصیتم توهین شده.. دیگه زنگ زدم و گفتم من یه انتقادی میخواستم به غذاتون بکنم... اونقد با شخصی
به منظور بهبود خدمات و کیفیت آموزش و همچنین عرضه بهترین خدمات با توجه به هزینه و وقتی که زبان آموز محترم به کلاس های خود اختصاص می دهد، قوانینی در نظر گرفته ایم تا با همکاری استاد و شخص زبان آموز محترم در چارچوب آن بهترین تجربه را از این سبک جدید آموزشی در کشورمان تجربه نمایند. لذا از شما زبان آموز گرامی دعوت می نمائیم پیش از شرکت در اولین جلسه خود حتما قوانین ذیل را مطالعه فرمائید.
قوانین شرکت در کلاس آنلاین برای زبان آموز گرامی:

کلاس های آن
به کلاس پاتوق داستان سه تا پسر هجده نوزده ساله اضافه شده اند. سه تا دختر دبیرستانی هم از خیلی قبلتر پای ثابت کلاس بودند. حالا چه شده؟ این سه تا با ان سه تا مچ شده اند. انقدر با مزه اند که دلم می خواهد گاهی یک گوشه دورتر بنشینم و فقط و فقط نگاهشان کنم. حرفهایشان با هم. خنده هایشان باهم و کل کل هایشان باهم. به نظرم  خود خود زندگی اند.
از اتفاقاتی که این یکی دو هفته اخیر در جامعه افتاده، حسابی شاکی بودند.چه کسی شاکی نیست؟ هرچه دلشان میخواست نوشته بود
به کلاس پاتوق داستان سه تا پسر هجده نوزده ساله اضافه شده اند. سه تا دختر دبیرستانی هم از خیلی قبلتر پای ثابت کلاس بودند. حالا چه شده؟ این سه تا با ان سه تا مچ شده اند. انقدر با مزه اند که دلم می خواهد گاهی یک گوشه دورتر بنشینم و فقط و فقط نگاهشان کنم. حرفهایشان با هم. خنده هایشان باهم و کل کل هایشان باهم. به نظرم  خود خود زندگی اند.
از اتفاقاتی که این یکی دو هفته اخیر در جامعه افتاده، حسابی شاکی بودند.چه کسی شاکی نیست؟ هرچه دلشان میخواست نوشته بود
آقای
کتابدار، رییس جمعیت هلال احمر استان تهران در شب آخر مانور این جمعیت در
روستای کیگا از همه دعوت می کند که برنامه را بی رحمانه و منصفانه نقد
کنند.
یادم
افتاد رییسی دیگر روزی در نشست به اصطلاح صمیمانه آخر سال تهدید کرد که
هرکس در تلگرام درباره مسؤولان چنین و چنان گوید، به بی رحمانه ترین شکل
ممکن با او برخورد می کنیم.
تهدید وی چندی پس از آن بود که برنامه ای را به محترمانه ترین شکل ممکن مورد نقادی قرار دادم و در تلگرام منتشر کردم (*)
و پس از آ
 حسابدار موفق در دنیای کسب و کار ویژگی های مشخصی دارد. حسابداری که کل ویژگی های
زیر را داشته باشد کمیاب است اما اکثر حسابداران موفق بسیاری از این ویژگی ها را
دارند. برای مطالعه ویژگی های یک حسابدار موفق 
در ادامه مطلب با ما همراه باشید .- تمرکز در یک شاخه :حسابدار موفق سعی می کند ضمن آگاهی حداقلی از
حوزه های مختلف حسابداری از قبیل حسابداری مالیاتی، حسابداری مالی، حسابداری بهای
تمام شده، حسابداری مدیریت، حسابداری بخش دولتی، حسابرسی داخلی و
 
قلم بُغض میکند تا مینویسمت...
 
**أللَّهُمَ عَجِّل لِوَلیکَ أَلفَرَج**
 
**********
 
کسی که درباره پول و دستمزدش زیاد اصرار نمی کند و خیال می کند دیگران انصاف و شعور دارند،
احمق نیست، عزت نفس دارد.
 
کسی که برای شنیدن حرف ها و شعرها و قصه ها و اثار هنری یک جوان بی تجربه وقت می گذارد و حوصله به خرج می دهد،
احمق نیست، انسان است.
 
کسی که به موقع می آید و برای با کلاس بودن، عده ای را منتظر نمی گذارد،
احمق نیست، منظم و محترم است.
 
 کسی که به دیگران اعتماد
دو روز پیش، حکم سنگین 18 سال زندان برای برخی فعالان کارگری، در رابطه با پرونده اعتراض کارگران هفت تپه، منتشر شد و  واکنش های زیادی برانگیخت. ابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضائیه، نیز درخواست برگزاری هر چه سریع تر و منصفانه دادگاه تجدیدنظر حکم ها را داشت، که امید به شکسته شدن این رای ها را افزون کرد. در جایی خواندم که کاش رئیسی، کمی ریشه ای تر برخورد کند و به سراغ قاضیانی برود که در سال های گذشته،. حکم های سنگینی را برای کنشگران سیاسی، مدنی و صنفی صا
کلی چیز میز بود واسه نوشتن که از ذهنم پریدن یا  فازم که عوض شد اونام شست و برد .
 راستی با افسونم دوباره رابطه برقرار شد ولی مثل قبل نیستیم ولی همه چی خوبه بنظرم حد اقل شد همونجوری که باید میشد . پ ن: دوباره شدیم مثل  همون سابق ولی حداقل برا خودم مشخص کردم که چی به چیه البته امیدوارم 
 ۱- بوفه بودیم که دختر تپل اومد و ساندویچ اونو هم رو بقیه خریدا حساب کردم  اونم حس کرد باید کاری کنه خواست نوشابه و اینا بگیره که من گفتم نمی خورم ، افسون واسه اینکه
 
سگ ها پارس می کنند. هر شب همین بساط است. انگار چند نفر از خدا بی خبر آن ها را به جان هم می اندازند. گاهی آنقدر گلو پاره می کنند که عصبی می شوم . نمی دانم همسایه هایی که به انبارهای تولیدی آن سوی مجتمع نزدیک ترند چطور سر و صدا را تحمل می کنند.
 سعی می کنم حواسم را متمرکز کنم . اما صدای دیگری مثل خوره می افتد روی مغزم. قبل از اینکه پشت میزم بنشینم سیب شستم. شیر آب سفت نبسته ام ، قطرات آب درون سینک چکه می کند . بلند می شوم و به سراغش می روم.
  الان دوباره
به درس 6 از مجموعه آموزش زبان ترکی استانبولی
برای نوآموزان خوش آمدید. در این درس قصد داریم با برخی از اصلاحات بسیار
کاربردی در زبان ترکی آشنا شویم. دانستن این اصلاحات در کنار کمک به شما در
درک بهتر زبان ترکی، به شما کمک می کند تا کمی با شباهت های ترکی و فارسی
آشنا شوید.
سلام و خداحافظی
عبارت زیر، کاربردی ترین و ساده ترین عبارت برای ادای سلام یا خداحافظی در زبان ترکی هستند:

 
ترکی
فارسی



Merhaba

سلام



Selam

سلام



Günaydın

صبح بخ
داشتیم تو پارک بستنی می‌خوردیم که یه دختر ۱۰_۱۲ ساله‌ی گل فروش به سمت‌مون اومد. دیده بود یه زوج جوونیم و در حال بگو و بخند... احتمالا بهش یاد داده بودن بهترین بازار برای فروش گل های سرخ رنگش، جوون های تازه به هم رسیده هست. ولی ما گل نمی‌خواستم! اصرار پشت اصرار که گل بخرید. کاملا محترمانه و با مهربونی بهش گفتم که به گل نیازی نداریم و ازش خواستیم که بره و خودمون مشغول حرف زدن شدیم. به جایی رسید که دیگه فروشنده گل نبود، کسی بود که کمک مالی می‌خواس
همانطور که ما نام غذاهایی مثل «پیتزا»، «ماکارونی»، «اسپاگتی»، «همبرگر»، «سوسیس»، «کالباس»، «رست بیف»، «اسپرسو»، «کافه‌گلاسه» و ... را ترجمه نکرده‌ایم، به طریق مشابه اسم غداهای ایرانی را هم نباید ترجمه کرد. ترجمه‌ی نام‌های خاص از اساس اشتباه است. این اسم‌ها قسمتی از فرهنگ ماست که باید توسط دیگران فراگرفته شوند. اگر فکر می‌کنید برای جذب توریست یا برای آموزش غذا به یک خارجی چه باید کرد، خیلی ساده داخل پرانتر توضیحات را در یکی دو جمله به ز
همانطور که ما نام غذاهایی مثل «پیتزا»، «ماکارونی»، «اسپاگتی»، «همبرگر»، «سوسیس»، «کالباس»، «رست بیف»، «اسپرسو»، «کافه‌گلاسه» و ... را ترجمه نکرده‌ایم، به طریق مشابه اسم غداهای ایرانی را هم نباید ترجمه کرد. ترجمه‌ی نام‌های خاص از اساس اشتباه است. این اسم‌ها قسمتی از فرهنگ ماست که باید توسط دیگران فراگرفته شوند. اگر فکر می‌کنید برای جذب توریست یا برای آموزش غذا به یک خارجی چه باید کرد، خیلی ساده داخل پرانتر توضیحات را در یکی دو جمله به ز
 
+درست یا غلط می گویند شاعر روحیه کودکی اش را حفظ می کند.
 
+حاجی آن جا رو کرد به من گفت چند سالته؟ گفتم شصت سال -آ« وقت را می گویم- رو کرد به منشی و گفت: این شصت سالشه؟ وقتی می گویند شلاق بخور! می گه شصت سال. وقتی می گن شوهر بکن می گه شانزده سال ...
 
+
مادر من با این که زن روشنفکری بود و مدافع حقوق زنان بود در واقع در زندگی خیلی حقش از بین رفت و تضییع شد. میدانید، به سبب همان مرد سالاری که در ایران است. همین شوهر دوم مادر دو تا زن دیگر گرفت بعد از ازدواج
بهتر است حداقل روزی ۱۵ دقیقه را در سکوت بگذرانیم و به نیازهای واقعی خود و چیزهایی که داریم فکر کنیم، سکوت عصاره آرامش است. البته با اجبار نمی‌توان سکوت کرد. بلکه بهتر است زمانی که فرا رسید آن را بپذیریم، روزی یک ساعت در اتاقی تنها بمانیم و حتی اگر لازم شد در را روی خود ببندیم.
بهتر است هیچگاه جلوی گریه خود را نگیریم و گهگاهی گریه کنیم این کار باعث تخلیه تنش‌هایمان شده و به ما آرامش می‌‌بخشد.
بهتر است وقتی احساس می‌کنیم که سرمان پر از فکرها
سلام 
چرا ما انقدر به توریست های خارجی محبت زیادی میکنیم، جوری که طرف مدتها ازش تعریف میکنه؟، این که ما خوبیم، مهربون و مهمون نوازیم به کنار، ولی به این فکر کردیم توریستی که میاد اینجا باید پول خرج کنه و به اقتصاد کشور کمک کنه؟!، انقدر محبت بی جا میکنیم که سفر براش تقریبا مجانی در میاد.
خودم دلیلی که حس میکنم داره تعداد کم توریست ها در ایران و همچنین عدم امکان سفر تعداد زیادی از ما ایرانی ها به کشور های دیگه هست، چون خیلی با دنیا تعامل نداریم
«‫عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ الْمُؤْمِنُونَ خَدَمٌ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ قُیل وَ کَیْفَ یَکُونُونَ خَدَماً بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ قَالَ یُفِیدُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً...»کافی، ج ۲، ص ۱۶۷ فی الکافی، عن الصّادق (علیه‌السّلام): «المؤمنون خدم بعضهم لبعض»؛ حضرت امام صادق علیه‌السلام فرمودند: مؤمنین، خدمتگاران یکدیگرند. خدم، جمع خادم است؛ یعنی خدمتکاران. در فارسی، ما برای کلمه‌ی خدم میگوئیم خدمتکار؛ که محترمانه‌اش کل
دیروز رفتیم خرید
مامان اول برد که خریدای منو انجام بدیم که لابد دهن منو ببنده دیگه صدام در نیاد
یه بارونی و یه پالتو و یه مانتو سنتی گرفتم
گفت مانتو دانشگاتم بذار ماه بعد بخر
گفتم اوکی چون همینا رو هم فک نمی کردم که اینطور یه جا واسم بگیره
بعد رفتیم دنبال کارای بابا
وقتی بابا رفته بود ماشین رو بیاره و من و مامان رو دو تا صندلی تو پیاده رو نشسته بودیم
خیلی شیک و محترمانه بهم فهموند که خل و چلم و باید برم پیش مشاوری چیزی
شوخیم نمی کرد
با کمال دست
هیچی مثل ورزش حال من را خوب نمی کنه ..........................چی بگ ی حرف هایی اعتراف اشون خیلی سخته ولی حس آدمدارم به مستقل شدن فکر میکنمخدا را به خاطر همه ی نعمت هاش و مخصوصا سلامتی شکر می کنم خانواده ام را دوست دارم و دوست دارم کمک اشون کنم ولی نزدیک دوسال خوابگاه بودم با وجود اینکه اونجا هم خیلی عالی نبود ولی بیشتر حس مستقل بودن را داشتم وبه کارهام میرسیدم این مدت هر روز خونه تکونی هر روز خونه بهم ریخته شاید هفته ای یکی دوبار دست مامانم را می بوسم و هر
اگه دو بخش قبلی و مطالعه فرموده باشید قاعدتا نباید ادامه بدید ولی با اینحال ...
قدم اول:
یادتون هست که هیچکس داستان شما رو نمیخونه پس هیچوقت هدفتون این نباشه که مخاطب و راضی نگه دارید، شما مخاطبی ندارید که راضی یا ناراضی باشه . اینم درست نیست که واسه خودتون بنویسین . واسه خودت تو ذهنت مزخرف بباف و نیازی به ثبت کردنش نیست . یک نفر، واسه یک نفر خاص بنویسید . حتی اگه قراره اون یک نفر هم تخیلی باشه مهم نیست ولی فقط و فقط یک مخاطب داشته باشید و خودتون
به یکهو حس میکنم درب بخشی از مغزم باز شده و فضای قابل استفاده اضافه شده. درین حد برام ملموسه که تعجب میکنم چطور چندی قبل متوجه فلان موضوع نبودم.
یکی از اونها، اینکه صلاح زندگی من رو فقط خودم میدونم و جایی که به افراد خانواده ام (همسر و پسرم) مرتبط میشه، به همراهی اونها قابل تصمیم گیری. نه مادر، نه دایی، نه عمه، نه مادرشوهر، نه تراپیست!
باید فکر کنم و براساس داده های موجود یه تصمیم بگیرم. شاید کمی بعد تر داده هام بیشتر بشه و متوجه بشه تصمیم دیگری
  
کتاب رنج مقدس۲ : ادامه ای از یک کتاب بی نظیر…
 
کتاب رنج مقدس۲نویسنده: نرجس شکوریان فردانتشارات عهد مانا
معرفی:
در ادامه کتاب پرفروش رنج مقدس، این‌بار خانم شکوریان‌ فرد سراغ سوژه‌ی فرعی داستان کتاب قبلی خود رفته است و داستان، درباره مصطفی و حوادث پیرامون او شکل گرفته است.اگر با رنج مقدس، ارتباط برقرار کرده‌اید و از نکات شیرین سبک زندگی ایرانی اسلامی آن بهره بردید، پیشنهاد می‌کنیم، رنج مقدس ۲ را از دست ندهید.
 
 خرید کتاب رنج مقدس ۲ : ر
عزیزترینم سلام!
شاید وقتی این نامه را میخوانی مادرت یک طراح برای سرپناه انسان ها، یک معلم در دانشگاه یا حتی یک بانوی خانه دار باشد. فرقی نمیکند. فقط خواستم بدانی وقتی به آغاز جوانی رسیدی، اگر در زندگی مسیری برای رشد، غیر از تحصیل در دانشگاه پیدا کردی که هیچ(بهتر!). اما چنانچه قصد کردی مانند مادرت مسیر درس و دانشگاه را در پیش بگیری، تنها و تنها در یک صورت می توانی ادعا کنی چیزی را «تحصیل» کرده ای؛ اینکه این «چیزها» تو را به آدم بهتر، مفیدتر، شری

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها